فلفل مامان
سلام فلفل نمکی مامانی خوبی دختری؟ مامان تو کی شرکت حمل و نقلی راه انداختی که ما نفهمیدیم !!قربونت برم اینهمه زحمت میکشی،روز شنبه بابایی کمی حالش خوب نبود و نمیتونست مثل روزهای قبل باهات بازی کنه و شیطونی کنید در نتیجه تو هم پیش من بودی و نمیذاشتی من کاری بکنم بالاخره رفتم تو آشپزخونه داشتم کار انجام میدادم و میدیدم تو هم هی میری و میای ولی چون فعلا به من کاری نداشتی منم طرفت نیومدم بعد از نیم ساعتی که اومدم بهت سر بزنم دیدم به به دخترم همه پوشکهاش رو یکی یکی درآورده و برده گذاشته توی صندوق میوه ای که گذاشته بودم دم در تا بندازیمش بیرون ، قربونت برم من! روز یکشنبه تا رسیدم اداره چشمم به یه نامه خورد که نوشته بود کلیه همکار...
نویسنده :
مامانی
10:55